فلسفه بعثت در کلام امیر مومنان(ع)
چهل سال از عمر پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله گذشت. ماه رجب بود، پیامبر در فراز کوه «حِرا» به عبادت و مناجات با خدا اشتغال داشت. در روز 27 رجب، ناگاه جبرئیل امین و پیک وحی، نزد پیامبر نازل شد، و پنج آیه آغاز سوره علق را چنین خواند: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * اِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ. . . ؛ بخوان به نام پروردگارت که جهان را آفرید، همان خدایی که انسان را از خون بستهای خلق کرد، بخوان که پروردگارت از همه بزرگوارتر است، همان کسی که به وسیله قلم تعلیم داد، و به انسان آن چه را که نمیدانست آموخت...»
یکى از دانشمندان فرانسوى مىگوید:بزرگترین قانون اصلاح و تعلیم و تربیت همان حقایقى است که به نام وحى، قسمت به قسمت بر محمد صلى الله علیه و آله نازل شده و امروز به نام قرآن در بین بشر است
فلسفه بعثت در کلام امیر مومنان(ع)
امیرالمؤمنین(ع) در سخنانشان شرایط عصر بعثت را چگونه تشریح کرده اند؟ نعمت بعثت در نظر آن حضرت چه اهدافی داشته و از چه ویژگی هایی برخوردار بوده است؟
امیر مؤمنان، حضرت امام علی(ع) در مقام بیان زوایای نعمت بعثت، سه محور اساسی را مورد توجه و تأکید قرار داده اند. محور نخست، تشریح اوضاع و شرایط زندگی مردم شبه جزیره عربستان، در آستانه بعثت رسول خدا(ص) است. محور دوم به بیان اهداف خداوند متعال از بعثت پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) اختصاص دارد و محور سوم نیز به نتایج این رخداد مبارک اشاره می کند. برای بررسی این سه محور، باید به بررسی سخنان آن امام بزرگوار بپردازیم. آن حضرت در خطبه ۲۶ نهج البلاغه می فرمایند:« إِنَّ اَللهَ بَعَثَ مُحَمَّداً (ص) نَذِیراً لِلْعَالَمِینَ وَ أَمِیناً عَلَى اَلتَّنْزِیلِ وَ أَنْتُمْ مَعْشَرَ اَلْعَرَبِ عَلَى شَرِّ دِینٍ وَ فِی شَرِّ دَارٍ مُنِیخُونَ بَیْنَ حِجَارَهٍ خُشْنٍ وَ حَیَّاتٍ صُمٍّ تَشْرَبُونَ اَلْکَدِرَ وَ تَأْکُلُونَ اَلْجَشِبَ وَ تَسْفِکُونَ دِمَاءَکُمْ وَ تَقْطَعُونَ أَرْحَامَکُمْ اَلْأَصْنَامُ فِیکُمْ مَنْصُوبَهٌ وَ اَلْآثَامُ بِکُمْ مَعْصُوبَهٌ» خداوند متعال، رسول گرامی خود را در حالی به رسالت مبعوث کرد که اعراب به آیینی بس نکوهیده اعتقاد داشتند. آن ها در سرزمینی خشک و غیر قابل کشت می زیستند و همواره در خطر گزش مارهای سمی و هولناک بودند. آنها مجبور بودند از آب های گندیده موجود در گودال های بیابان بیاشامند و غذایی بدمزه بخورند که تنها آن ها را زنده نگه می داشت. اعراب جاهلی شرایط فرهنگی بسیار ناگوار و وحشتناکی داشتند. قتل، غارت و خونریزی در میان آن ها امری عادی و همیشگی بود. در جای جای سرزمین مقدس مکه و سراسر شبه جزیره عربستان، بت هایی را نصب کرده بودند و می پرستیدند. امیرالمؤمنین(ع) در خطبه ۱۰۵ نهج البلاغه می فرمایند:« إِنَّ اَلله َ بَعَثَ مُحَمَّداً (ص) وَ لَیْسَ أَحَدٌ مِنَ اَلْعَرَبِ یَقْرَأُ کِتَاباً » پیامبر گرامی اسلام(ص) در حالی مسئولیت سنگین هدایت و ارشاد مردم را بر دوش گرفتند که هیچ کس در محیط عربستان اهل فضل و دانش نبود. کسانی که بتوانند بخوانند و بنویسند هم به تعداد انگشتان دست بودند. مردم این سرزمین به دلیل دوری از علم و دانش، از بسیاری از ارزش های انسانی محروم بودند و بی سوادی محض بر جامعه آن ها مستولی بود. امام(ع) در بخشی از خطبه ۹۵ نهج البلاغه می فرمایند:« بَعَثَهُ وَ اَلنَّاسُ ضُلاَّلٌ فِی حَیْرَهٍ … وَ اِسْتَخَفَّتْهُمُ اَلْجَاهِلِیَّهُ اَلْجَهْلاَءُ … وَ بَلاَءٍ مِنَ اَلْجَهْلِ فَبَالَغَ » مردم پیش از بعثت پیامبر گرامی اسلام(ص) در حیرت و گمراهی فرو رفته بودند و در ظلمت نادانی و جهل دست و پا می زدند. بلای فراگیر جهالت و نادانی سراسر جامعه آن ها را فرا گرفته بود. آن حضرت در بخشی از خطبه ۱۹۱ می فرمایند:« اِبْتَعَثَهُ وَ اَلنَّاسُ یَضْرِبُونَ فِی غَمْرَهٍ وَ یَمُوجُونَ فِی حَیْرَهٍ قَدْ قَادَتْهُمْ أَزِمَّهُ اَلْحَیْنِ وَ اِسْتَغْلَقَتْ عَلَى أَفْئِدَتِهِمْ أَقْفَالُ اَلرَّیْنِ » بعثت رسول خدا(ص) در شرایطی روی داد که مردم در فتنه های بی شماری گرفتار شده بودند. آن ها بی هدف و متحیر، در سرگردانی بی پایانی به سر می بردند؛ در حالی که زنجیر غفلت بر گردنشان سنگینی می کرد و بر قلب و روحشان قفلی زنگار گرفته از جهل و خودپسندی زده شده بود. امام علی(ع) در بخش دیگری از سخنان سراسر حکمتشان، به دلایل بعثت پیامبراکرم(ص) پرداخته اند. امیرالمؤمنین(ع) در بخشی از خطبه ۱۰۵ نهج البلاغه می فرمایند:« بَعَثَ اَلله ُ مُحَمَّداً (ص) شَهِیداً وَ بَشِیراً وَ نَذِیراً » در شرایط هولناک عصر جاهلیت، خداوند متعال رسول اکرم(ص) را به عنوان شاهد و گواهی برای مردم برانگیخت تا آن ها را به آینده ای روشن و سعادتمندانه، به شرط پیروی از دستورات الهی، بشارت دهند. امام(ع) در خطبه ۱۴۷ نهج البلاغه می فرمایند:« فَبَعَثَ اَلله ُ مُحَمَّداً (ص) بِالْحَقِّ لِیُخْرِجَ عِبَادَهُ مِنْ عِبَادَهِ اَلْأَوْثَانِ إِلَى عِبَادَتِهِ وَ مِنْ طَاعَهِ اَلشَّیْطَانِ إِلَى طَاعَتِهِ » یکی از بزرگ ترین و مهم ترین اهداف بعثت پیامبر گرامی اسلام(ص) و همه انبیای الهی، رهاندن بندگان خدا، از قید بت پرستی و پیروی از شیطان و هدایت آن ها به سوی بندگی خداوند متعال است. پیامبراکرم(ص) از سوی خداوند برانگیخته شدند تا جهل و نادانی را در جامعه ریشه کن کنند. واقعیت آن است که جهالت و نادانی، اساس همه گرفتاری های جوامع انسانی است. جامعه جاهل، جامعه ای افسرده، عقب مانده، وابسته و ذلیل خواهد بود. راه رسیدن به عزت و سعادت، از بین بردن جهالت است. امام علی(ع) یکی از مهم ترین اهداف بعثت رسول خدا(ص) را تاباندن نور علم، دانش و معرفت بر قلب مردم می دانند. مردم عصر بعثت چنان در دام جهل و نادانی گرفتار بودند که مجسمه های بی جانِ ساخته دست خود را می پرستیدند. از همه بدتر این که، فرزندان خود را در برابر این بت ها قربانی و دختران معصومشان را به دلایل واهی زیر تلی از خاک مدفون می کردند. این مردم جهالت زده، همچنین گرفتار طاغوت ها و ستمگران بودند. پیامبر اکرم(ص) مبعوث شدند تا با بیدار کردن مردم از خواب غفلت و دمیدن آگاهی در وجود آن ها، شر ستمگران و طاغوت ها را از سر مظلومان کوتاه کنند. در پرتو چنین حرکت مهم و بنیادینی است که « لیُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ اَلْعُقُولِ »(خطبه ۱) روی داد و «اِثاره عقول» به وجود آمد. یعنی زمینه های بروز و شکوفایی استعدادها و اندیشه ها مهیا شد و خرافه پرستی و موهوم گرایی، جای خود را به خرد و عقلانیت داد. این موضوع از مهم ترین نتایج بعثت رسول خدا(ص) است. در پرتو همین آثار و نتایج عظیم و بزرگ بود که تمدن درخشان اسلامی پا گرفت و شکوفا شد.