روز جهانی قدس راهبردهای رهایی قدس شریف از نگاه امام خامنه ای
مسئله ی قدس و فلسطین را می توان مسئله ی اول جهان اسلام و همچنین مهم ترین موضوع سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دانست. نگاهی به تحولات و مناسبات بین المللی، به روشنی تأثیر مستقیم این مسئله را در معادلات و روابط دولت ها و نظام بین الملل نشان می دهد. در این میان، جمهوری اسلامی ایران نقش فعال و مسئولانه ای در خصوص مسئله ی قدس شریف و سرزمین فلسطین ایفا کرده است و رویکرد نظام اسلامی بر کسی پوشیده نیست.
ناگفته پیداست که رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی)، در جایگاه ولی امر مسلمین، نقشی راهبردی در پیگیری مسئله ی فلسطین و راهبری امت اسلامی در مبارزه با موجودیت غاصب صهیونیستی داشته و سیاست ها و جهت گیری های کلان نظام اسلامی را نیز بر همین اساس تنظیم می نمایند. از این رو، می توان راهبردهای کلان مسئله ی رهایی قدس شریف و نجات ملت مظلوم فلسطین را در کلام معظم له جست وجو کرد.
هدف نهایی، نابودی اسرائیل
در چارچوب هدف گذاری کلان انقلاب اسلامی، مسیر قطعی رهایی قدس و حل مسئله ی فلسطین، در گرو نابودی رژیم صهیونیستی است. هدفی که در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی از سوی امام امت اعلام گردید و رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز بر آن تأکید نموده اند: «در مسئله ی فلسطین، آنچه که هدف است، استنقاذ فلسطین است؛ یعنی محو دولت اسرائیل. فرقی بین سرزمین های قبل از سال 67 و بعد از آن نیست. هر یک وجب از خاک فلسطین، یک وجب از خانه ی مسلمین است. هر حاکمیتی غیر از حاکمیت مردم فلسطین و حاکمیت مسلمین بر کشور فلسطین، حاکمیت غاصب است. حرف، همانی است که امام راحل عظیم الشأن فرمود: اسرائیل بایستی محو بشود. یهودی های فلسطین، اگر دولت اسلامی را قبول می کنند، در آنجا زندگی کنند. بحث، بحث یهودی ستیزی نیست. مسئله، مسئله ی غصب خانه ی مسلمین است.» (13 آذر 1369)
هدف گذاری یادشده در نهایت چارچوب کلی راهبردهای جمهوری اسلامی ایران را نشان می دهد و البته مسئله ای دور از واقعیت ها نیست و بلکه قابل تحقق است. به تعبیر امام خامنه ای، «نظر ما نسبت به مسائل فلسطین روشن و واضح است. ما راه حل فلسطین را نابودی رژیم اسرائیل می دانیم. نگویند نمی شود؛ نمی شود در دنیا نیست. همه چیز شدنی است. همه ی کوه های عظیمی که مانع راه حرکت انسان ها باشد، برداشتنی است. چهل سال گذشته است، اگر چهل سال دیگر هم بگذرد، عاقبت دولت اسرائیل نابودشدنی است و باید نابود بشود. تا چند صباح قبل از این، هیچ کس فکر نمی کرد که ابرقدرت شرق این گونه متلاشی بشود.» (28 مرداد 1370)
راهبردهای نجات فلسطین
همان گونه که اشاره شد، مبارزه تا نابودی رژیم اشغالگر قدس، جزء سیاست های کلان انقلاب و نظام اسلامی است، اما این مبارزه نیاز به عزمی فراگیر در همه ی امت اسلامی و آزادگان جهان دارد. از این رو، رهبر معظم انقلاب برآن بوده و هستند تا خط مبارزه و مقاومت در جهان اسلام و مستضعفین نهادینه و جریان سازی گردد.
معظم له خط کلی مقاومت و مبارزه با موجودیت نامشروع صهیونیستی را در دو محور کلی خلاصه می نمایند:
«الف) زندانی کردن رژیم غاصب در درون مرزهای سرزمین اشغالی و تنگ کردن فضای تنفس اقتصادی و سیاسی آن و گسستن پیوندهای آن با محیط پیرامونش.
ب) تداوم بخشیدن به مقاومت و مبارزه ی ملت فلسطین در داخل کشورشان و رساندن هرگونه کمکی که به آن نیاز دارند، تا تحقق پیروزی نهایی.» (4 اردیبهشت 1380)
با توجه به محورهای کلی حرکت مقاومت می توان راهبردهای رهایی قدس را چنین برشمرد:
1. حمایت از مقاومت
حمایت از مقاومت مردم فلسطین در برابر اشغالگری، ابتدایی ترین اقدامی است که در جهت حل مسئله می توان به کار بست. این حمایت می تواند از جنبه های گوناگون مادی و معنوی انجام پذیرد. سیاست جمهوری اسلامی ایران نیز در طول 35 سال گذشته، بر همین مدار حرکت کرده است. امام خامنه ای در تبیین این مهم می فرمایند: «این استقامت را، این روحیه را باید در مردم هرچه می توانید پایدار کنید... این مقاومت و مبارزه، متوقف است بر حفظ روحیه ی این مردم، حفظ امید این مردم، نگه داشتن مردم در صحنه. این، به نظر من، بزرگ ترین کاری است که مجموعه های فلسطینی و سازمان های فلسطینی، مبارزان فلسطینی باید انجام بدهند.» (8 آبان 1388)
به بیان معظم له، «این حمایت، بایستی وسیع و همه جانبه باشد. هم حمایت سیاسی، هم حمایت تبلیغاتی، هم حمایت اخلاقی و هم حمایت نظامی لازم است. هرچه ممکن بشود، لازم و تکلیف است. مسلمین دنیا ببینند، کدام یک از انواع این حمایت ها را می توانند بکنند. هرچه را که دانستند، تکلیف شرعی آن هاست و از آن نباید تخلف بکنند.» (13 آذر 1369)
بر این اساس، دولت جمهوری اسلامی ایران بدون هیچ گونه واهمه از فشارهای حامیان صهیونیست ها، حمایت آشکار خود از گروه های مقاومت را اعلام داشته است: «ما آنجایی کهدخالتکنیم، صریح می گوییم. ما در قضایای ضدیتبا اسرائیلدخالتکردیم؛ نتیجه اش هم پیروزی جنگ 33روزه و پیروزی جنگ 22روزه بود. بعد از این هم هرجا هر ملتی، هر گروهی بارژیم صهیونیستی مبارزه کند، مقابله کند، ما پشت سرش هستیم و کمکش می کنیم و هیچابایی هم از گفتن این حرف نداریم. این حقیقت و واقعیت است.» (14 بهمن 1390)
حمایت از مقاومت فلسطینی البته محدود به دولت ها هم نیست و آحاد مسلمین بایستی در آن مسئولانه نقش ایفا کنند: «همه ی ملت ها هم می توانند در اثرگذاری بر این قضیه تأثیر داشته باشند و در آن شرکت کنند. همه ی ملت های مسلمان می توانند کمک کنند. کمک مالی به فلسطینی ها، مخصوص به دولت ها نیست... امروز ملت فلسطین محتاج غذاست، محتاج داروست. ملت فلسطین گدا نیست، آقاست، اما زیر سلطه ی دشمن است. همه موظف اند به آن کمک کنند. فرض بفرمایید اگر در همه ی دنیای اسلام (در کشور ما و کشورهای دیگر) هر فردی از افراد مردم فقط هزار تومان به مردم فلسطین کمک کند، ببینید چه اتفاقی می افتد! یک میلیارد هزار تومان، چه تأثیری در مردم فلسطین و زندگی مردم فلسطین می گذارد!» (16 فروردین 1381)
طبعاً رزمندگان مقاومت فلسطینی نیز بایستی در خط مقدم نبرد وظیفه ی اصلی خود را بشناسند و با دست یازیدن به دو اصل اساسی «توحید کلمه» و «کلمه ی توحید»، که نشان دهنده خط و جهت گیری کلی مقاومت است، در جهت رهایی قدس لحظه ای تعلل نورزند. به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی، «نجات فلسطین با دریوزگی از سازمان ملل یا از قدرت های مسلط و به طریق اولی از رژیم غاصب به دست نمی آید. راه نجات فقط ایستادگی و مقاومت است؛ با توحید کلمه ی فلسطینیان و کلمه ی توحید که ذخیره ی بی پایان حرکت جهادی است. ارکان این مقاومت، از سویی گروه های مجاهد فلسطینی و آحاد مردم مؤمن و مقاوم فلسطین در داخل و خارج آن کشورند و از سویی دیگر، دولت ها و ملت های مسلمان در سراسر جهان، به ویژه عالمان دینی و روشن فکران و نخبگان سیاسی و دانشگاهیان. اگر این دو رکن مستحکم در جای خود قرار گیرند، بی شک وجدان های بیدار و دل ها و اندیشه هایی که افسون تبلیغات امپراتوری خبری استکبار و صهیونیسم، آن ها را مسخ نکرده، در هر نقطه ی عالَم به یاری ذی حق و مظلوم خواهند شتافت و دستگاه استکبار را در برابر طوفانی از اندیشه و احساس و عمل قرار خواهند داد.» (14 اسفند 1387)
2. فشار بر صهیونیست ها و حامیان غربی آنان
امت اسلامی امروز بر راهبردی ترین منابع و گذرگاه های راهبردی جهان مسلط است و این تنها بخشی از ابزارهایی است که جهان اسلام می تواند با بهره گیری از آن ها حق ملت مظلوم فلسطین را از دشمنان بازستاند. امام خامنه ای در این خصوص می فرمایند: «از جمله کارهای مهمی که دولت های عرب می توانند بکنند این است که صادرکنندگان نفت از نفت استفاده کنند. این حرفی که غربی ها در دنیا به راه انداخته اند که از سلاح نفت استفاده نکنید، حرف درستی نیست. نفت مال ملت هاست و باید به سود خودشان از آن استفاده کنند. آمریکایی ها از گندم و از محصولات غذایی به عنوان سلاح استفاده کردند؛ در خیلی جاهای دنیا هم می کنند. چرا کشورهای اسلامی و عربی این حق را نداشته باشند؟ یک ماه (فقط یک ماه) به صورت نمادین و سمبلیک، صادرات نفت را به همه ی کشورهایی که با اسرائیل روابط حسنه دارند قطع کنند. امروز دنیا حرکت را (حرکت کارخانه ها)، روشنایی و انرژی را (انرژی برق) و حرارت را، که سه عنصر اصلی زندگی اش است، از نفت ما دارد. اگر نفت ما در اختیار آن ها قرار نگیرد، حرکت کارخانجات، روشنایی و حرارت متوقف خواهد شد. مگر این چیز کمی است؟ دولت های عرب به خاطر خودشان این کار را بکنند. یک ماه (نه اینکه دائم) به صورت نمادین به عنوان حمایت از ملت فلسطین این کار را بکنند، دنیا تکان می خورد.» (16 فروردین 1381)
طبیعی است که ملت های آزاده و مسلمان نیز از این چنین تصمیمات انقلابی و آزادی خواهانه حمایت خواهند کرد؛ چراکه ملت ها در قضیه ی فلسطین از دولت ها به مراتب جلوتر هستند. «کار دیگری که می توانند بکنند این است که تمام روابط و قراردادهای سیاسی و اقتصادی خودشان را با دولت صهیونیست قطع کنند و هیچ همکاری نکنند. ملت های عرب از این خوشحال خواهند شد. ملت های عرب پشت سر آن دولت هایی قرار خواهند گرفت که این اقدام شجاعانه را بکنند. وای به حال آن دولتی که ملتش بفهمد از پشت سر با اسرائیل رابطه ی اطلاعاتی و امنیتی و غیره دارد! دولت های اسلامی هم موظف اند. آن ها هم وظیفه شان کمتر از دولت های عربی نیست، چون این قضیه، قضیه ی عربی نیست. این قضیه فراتر از این هاست. یک قضیه ی انسانی و اسلامی است. دولت های اسلامی هم هر کدام که توانایی های نفتی و امثال آن را دارند، همین طور می توانند عمل کنند.» (16 فروردین 1381)
اقدام دیگری که تا حدی می تواند مؤثر واقع شود، فعال نمودن ظرفیت های بشردوستانه و بین المللی برای فشار به غاصبان صهیونیست است: «مجامع جهانی و سازمان ملل باید فعال شوند. این مجامع حقوق بشر که همیشه یا غالباً در خدمت هدف های استکباری اند، ولو یک بار هم شده، برخلاف خواسته ی دستگاه های استکباری، به نفع ملت ها وارد شوند؛ افکار عمومی را در دنیا به خودشان متوجه کنند، ظالم و متجاوز را محکوم و ملت مظلوم فلسطین را تأیید کنند. اگر این فشارها انجام گیرد، طرح ایران در مورد فلسطین عملی خواهد بود و متجاوز مجبور خواهد شد. اگر دولت های عربی، دولت های اسلامی، ملت های مسلمان و مجامع جهانی، همه در این راه فعال شوند، آن کار، عملی است.» (16 فروردین 1381)
3. حق تعیین سرنوشت
در نهایت راهبرد عملیاتی پیشنهادی جمهوری اسلامی ایران، که مطابق موازین شناخته شده ی بین المللی نیز هست و تاکنون بارها از سوی کشورمان مطرح گردیده است، حل مسئله ی فلسطین از طریق حق تعیین سرنوشت صاحبان اصلی آن است. براساس این راهبرد، که از سوی امام خامنه ای مطرح گردید، «همه ی فلسطینی ها، چه ساکنان کنونی آن و چه کسانی که به کشورهای دیگر رانده شده و هویت فلسطینی خود را حفظ کرده اند، اعم از مسلمان و مسیحی و یهودی، در یک همه پرسیِ عمومی، با نظارتی دقیق و اطمینان بخش شرکت کنند و ساختار نظام سیاسی این کشور را انتخاب نمایند و همه ی فلسطینیانی که سال ها رنج آوارگی را تحمل کرده اند، به کشور خود بازگردند و در این همه پرسی و سپس تدوین قانون اساسی و انتخابات، شرکت نمایند. آن گاه صلح برقرار خواهد شد.» (9 شهریور 1391)
این طرح در نهایت به نفع بشریت و ملت مظلوم فلسطین است و البته «طرحی روشن، منطقی و منطبق بر معارف سیاسیِ پذیرفته شده ی افکار عمومیِ جهانی» است. براساس این طرح، صاحبان اصلی فلسطین (یعنی کسانی که خود و یا پدرانشان در سال های قبل 1948 و قبل از اشغال فلسطین در این سرزمین متولد شده اند) در یک همه پرسی براساس موازین رایج بین المللی در خصوص سرنوشت این سرزمین و دولت آینده ی آن تصمیم گیری خواهند کرد. «آن نظام و دولتِ برآمده ی از آن، پس از استقرار، تکلیف مهاجران غیرفلسطینی را، که در سالیان گذشته به این کشور کوچ کرده اند، معین خواهد کرد.» (9 مهر 1390)
هرچند این طرح مورد قبول همه ی وجدان های بیدار جهانی است، اما واضح است که صهیونیست های غاصب و حامیان غربی آنان، حاضر به پذیرش آن نیستند؛ چراکه در طول همه ی هفت دهه ی گذشته، تلاش نظام سلطه بر این بوده است که مانع شنیده شدن صدای ملت مظلوم فلسطین گردد و روشن است در صورت فرصت یافتن این ملت در تعیین سرنوشت خود، یک صدا رهایی فلسطین و نابودی اسرائیل غاصب را فریاد خواهند زد. جالب اینجاست که حتی اگر برای مهاجران غیرقانونی صهیونیست که در سال های پس از 1948 خانه ها و زمین های فلسطینیان را غصب کرده اند، حقی قائل شویم، باز هم برتری ترکیب جمعیتی فلسطینیان باعث خواهد شد نتیجه ی همه پرسی به نابودی رژیم صهیونیستی منجر گردد. از این روست که در طی همه ی مذاکرات سازش در سه دهه ی گذشته، خط قرمز صهیونیست ها، بازگشت آوارگان فلسطینی بوده و به هیچ روی حاضر به پذیرش این مسئله نبوده و نیستند.
طبیعی است در شرایطی که اشغالگران صهیونیست به هیچ عنوان حاضر به پذیرش حق ملت فلسطین در تعیین سرنوشت خود نیستند، آن چیزی که می تواند معادله ی قدرت را در این سرزمین به نفع صاحبان اصلی آن تغییر دهد، تنها و تنها مقاومت است. تجربه ی تاریخی سی سال گذشته و خصوصاً در جنگ های 33روزه، 22روزه و 8روزه نیز به خوبی نشان داد رهایی قدس شریف و نجات فلسطین تنها از مسیر مقامت و مبارزه ی بی امان و پشتیبانی تمام عیار امت اسلامی می گذرد.
قدس و فلسطین در تاریخ
تحقیق پیرامون قدس و تاریخ فلسطین پاسخ هاى درستى به پرسش ها درباره این دو مکان مقدس و دیدگاه صهیونیست ها نسبت به آن در اختیارمان مى گذارد.
این پرسش ها را مى توان اینگونه بیان کرد:
1ـ اصول این تاریخ چیست؟ نشانه هاى آن چگونه مشخص شده است؟ میراث یهود در فلسطین چه جایگاهى دارد؟
2ـ واقعیت هاى قدس و تاریخ آن در طول زمان چیست؟
3ـ ملت فلسطین چگونه در سایه حکومت اسلامى، آزادى عبادت را براى تمام مؤمنان به قدس فراهم کرد و ضمن خدمت به اماکن مقدسه از آن حمایت و حفاظت نمود؟
تاریخ قدس و فلسطین فقط به هزاره سوم پیش از میلاد محدود نمى شود بلکه به دوران هاى پیشتر که در آن انسان داراى فکر و اندیشه در فلسطین پدیدار شد، باز مى گردد.
این تاریخ ثمره همسویى انسان در فلسطین با زمان و مکان است.
فلسطین در غرب قاره آسیا و جنوب سرزمین شام قرار دارد که قلب جهان عرب محسوب مى شود. مساحت آن 28 هزار و 9 کیلومتر مربع یا 10 هزار و 429 میل مربع است و مشتمل بر منطقه ساحلى در کنار دریاى مدیترانه، منطقه کوهستانى و دشت و منطقه صحرایى مى باشد.
در اینجا ذکر چند نکته ضرورى به نظر مى رسد:
1ـ فلسطین به سبب قرار گرفتن در مسیر سه قاره آسیا، آفریقا و اروپا از موقعیتى راهبردى برخوردار بوده و حلقه اتصال و مرکز برخورد فرهنگ ها و تمدن ها به شمار مى آید.
2ـ وضعیت جغرافیایى فلسطین و سرزمین شام و نوع پستى و بلندى زمین هاى آن بسیار حائز اهمیت بوده و علاوه بر آن این سرزمین به سبب قرار گرفتن در کنار مدیترانه و دارا بودن کوه و صحرا تقریباً داراى چهار فصل است.
3ـ فلسطین داراى دو سیستم بدویت و تمدن است و پیوسته مرکز برخورد بدوى ها و مسافران بوده است. بدین سبب ساکنان بدوى آن با گذشت زمان در روستاها و شهرها اسکان یافتند.
4ـ مجاورت فلسطین با قدیمى ترین تمدن هایى که بشریت آن را مى شناسد یعنى سومرى و بابلى در سرزمین رافدین(عراق) در شرق و تمدن مصر در وادى نیل در جنوب غربى.
این در حالى است که این منطقه از کرت، یونان و ایتالیا از سمت دریا و از سرزمین فارس (امپراطورى ایران) و هند از شرق تأثیر پذیرفت و بدین ترتیب بخشى از جاده بین المللى باستانى شد که از دلتاى نیل آغاز شده و به شط العرب پایان مى یابد.
در این میان شهر قدس از جایگاه بسیار ویژه اى برخوردار بوده و بسیارى از علما و دانشمندان آن را مرکز زمین مى دانند.
قدس بر روى چهار ارتفاع ساخته شده که چندین دشت و همچنین شهرها و روستاها در اطراف آن قرار دارد. این شهر داراى اهمیت راهبردى و دینى خاصى مى باشد.
تاریخ قدس و فلسطین، تاریخى مشحون از حوادث و رویدادهاى بى شمار است که مى توان آن را به دو بخش قبل و بعد از ظهور اسلام تقسیم نمود.
جایگاه قدس نزد مسلمانان
قدس با ادیان آسمانى مرتبط بوده و در دل تمام مؤمنان و معتقدان به ادیان الهى جاى دارد. اما ارتباط آن با اسلام و مسلمانان از عمق بیشترى برخوردار است.
قدس از دیرباز جایگاه ویژه اى در اندیشه، تاریخ و میراث اسلامى داشته و مسلمانان آن را مانند فرزند خود مورد سرپرستى و حفاظت قرار داده اند.
این شهر نه فقط در اسلام بلکه در تمام ادیان آسمانى مورد تقدیس و احترام بوده و مى باشد. خلفا، امرا، علما و صالحان در آن به ساخت مسجد، تکیه، راه، مدرسه و سایر اماکن مشابه پرداختند. تمام ادیان در آن براى عبادت آزاد بوده و پیوسته امنیت و ثبات داشته است.
قدس به چند سبب از جایگاه ویژه اى در بین مسلمانان برخوردار است:
1ـ این شهر موطن ابراهیم خلیل، محل پیامبران، محل نزول وحى و مبعث عیسى(ع) بوده است.
ابن عباس در این باره مى گوید: پیامبران الهى بیت المقدس را بنا نهاده و در آن سکنى گزیدند. بدین سبب در وجب به وجب آن یک پیامبر نماز خوانده و یا یک ملک اقامت نموده است.
2ـ قدس اولین قبله مسلمانان و سومین حرم شریف است و پروردگار متعال آن را با لیلة الاسراى رسول و حبیب خود ویژگى خاصى بخشید.
پروردگار متعال در قرآن کریم مى فرماید: سبحان الذى اسرى بعبده لیلا من المسجد الحرام الى المسجد الاقصى الذى بارکنا حوله لنریه من آیاتنا انّه هو السمیع البصیر.
پیامبر گرامى اسلام نیز فرمودند: لاتشد الرحال الّا الى ثلاثه مساجد مسجدى هذا و مسجد الحرام و المسجد الاقصى.
3ـ قدس کلید کعبه و مزار رسول(ص) است.
4ـ این شهر پایتخت فلسطین و موزه آثار دینى است که به مدت 13 قرن جمع آورى شده و نقطه اتصال کشورهاى عربى و مناره اى است که نور هدایت و خیر از آن ساطع مى شود.
مسلمانان پیوسته قدس را مورد حمایت قرار داده و هرگز تفاوتى میان ادیان آسمانى در آن و همچنین پیامبران قائل نشدند. در این شهر انواع مساجد، کلیساها و معابد مشاهده مى شود و نام پروردگار بر زبان مردم جارى است.
یکى از قدیمى ترین آثار قدس که براى مسلمانان از اهمیت خاصى برخوردار است، مسجد سلیمان مى باشد. در این مکان قبة السلسله در کنار قبة الصخره قرار دارد. قبة السلسله منتسب به حضرت سلیمان بن داود(ع) است و بر روى محراب آن نوشته شده است: یا داوود انا جعلناک خلیفة فى الارض فاحکم بین الناس بالحق.
مسلمانان مسجدى را در این مکان برپا کردند که "مقام نبى داوود" نام دارد و کلیددارى آن را یک خانواده مسلمان بر عهده گرفت. برخى مورخان معتقدند که این مقام قبر نبى داوود(ع) است.
در داخل حرم دو مسجد عظیم قرار دارد. مسجد دیگر کرسى سلیمان نام دارد که در هر دو نماز اقامه مى شود. علاوه بر آن آثارى که در خارج بیت المقدس قرار دارد و یکى از مشهورترین آن مقام نبى ابراهیم(ع) در شهر الخلیل است که مسجد بزرگى نیز در آن واقع شده است.
مسلمانان هرگز آسیبى به آثار مسیحیان در این شهر وارد نکرده و هرگز آن را مورد بى حرمتى قرار ندادند و این اماکن در دوران هاى مختلف در دست خود مسیحیان بوده است.
در این میان مسلمانان در طول تاریخ اسلامى و حاکمان مسلمان فقط در حال ساخت و ساز و یا بازسازى بناهاى قدیمى در قدس بوده و اهتمام ویژه اى به آن ورزیده اند.
در دوران امویان، عبدالملک بن مروان براى ساخت مسجد الصخره خراج 7 سال مصر را اختصاص داد و نام وى بر گنبد مسجد با تاریخ ساخت یعنى سال 72 هجرى حک شد.
پس از آن خلفا و امرا یکى پس از دیگرى به تزیین و نوسازى آن پرداختند تا جایى که به گفته یکى از مورخان غربى به یکى از زیباترین بناهاى موجود و مساجد تاریخ تبدیل شد.
عبدالملک مسجد الاقصى را ساخت و فرزندش ولید آن را تکمیل کرد. پس از وى این مسجد در دوران امرایى که یکى پس از دیگرى به قدرت رسیدند نوسازى و تزیین و فرش هاى گران قیمتى در آن قرار داده شد. از جمله این افراد مى توان به صلاح الدین ایوبى، سیف الدین ابوبکر، تقى الدین عمر بن شاهنشاه، نورالدین على و عزیز عثمان اشاره کرد.
مسلمانان از محوطه حرم قدسى، دو مسجد بزرگ و رواق هاى آن به عنوان محل تدریس علوم دینى بهره گرفتند. اکثر حجاج بیت اللّه الحرام نیز هنگام رفتن و برگشتن به زیارت قدس مى آمدند.
روزى از رسول خدا(ص) درباره بیت المقدس پرسیده شد. فرمودند: این سرزمین محشر و منشر است و نماز در آن مانند هزار نماز در نقاط دیگر مى باشد.
ایشان در جاى دیگر فرمودند: هر که در بیت المقدس بمیرد مانند کسى است که در آسمان مرده است.
و یا اینکه، کسى که مى خواهد نقطه اى از بهشت را ببیند به بیت المقدس بنگرد.
در شهر بیت المقدس شمار زیادى از صحابه، تابعین و مجاهدین دفن شده اند مانند عبادة بن الصامت الانصارى، شداد بن اوس، ام الخیر، محمد بن کرام و بکر بن سهیل الدمیاطى.
مسلمانان در دوران هاى مختلف 34 مسجد در قدس ساختند که عمدتا در داخل شهر قدیمى قرار دارد.
همچنین استراحتگاه حجاج پاکستانى، استراحتگاه حجاج هندى و استراحتگاه القادریه براى حجاج افغانستان، در هر استراحتگاه مسجد و اتاق هاى خواب ساخته شده است.
در قدس همچنین گورستان هایى وجود دارد که برخى صحابه، تابعین، علما، مجاهدان و حکام در آن دفن شده اند مانند: فیروز الدیلمى، سلامة بن قیصر، ذاالاصبع و ابامحمد البخارى.
مسلمانان در کنار این اماکن، 56 مدرسه نیز احداث کرده اند که پذیراى علماى شهر و سایر نقاط است و قرآن ها و کتب خطى نادر نگهدارى مى شود.
مسجد الاقصى همچنین داراى کتابخانه اى بزرگ است و علما در گذشته از اندلس، مغرب، مصر، عراق و فارس براى درس و تدریس به آن مى آمدند. در موزه اسلامى آن نیز صندوق بزرگى حاوى یک قرآن خطى وجود دارد که توسط یکى از ملوک مغرب به طور اختصاصى براى مسجد الاقصى نوشته شده است.
اکثر این اماکن اسلامى به جز گورستان ها در شهر قدیمى موجود است و با یک دیوار باستانى احاطه شده که آخرین بار سلطان سلیمان القانونى در قرن دهم هجرى آن را نوسازى کرد.
مساجد شهر قدیمى 868 دنم معادل 868 هزار متر مربع است که 26 دنم از آن فقط به حرم قدسى اختصاص دارد. این شهر در واقع موزه اى بزرگ آثار باستانى، ساختمان ها، نقوش و از میناکارى هاى نادرى است که نمى توان بر روى آن قیمت گذاشت.
آثار اسلامى باعث شده که قدس بسیار عظیم تر از اورشلیم یهودیان باشد و در ردیف مکه و مدینه قرار گیرد. پیامبر گرامى اسلام(ص) نیز در یکى از احادیث خود این شهر را چهارمین شهر بهشت نامیدند.
بنابر گواهى تمام علماى مسلمان و مسیحى، در این شهر اثرى مادى و تمدنى از یهودیان یافت نمى شود. لذا چشم پوشى از از این شهر مقدس در واقع چشم پوشى از مقدس ترین مقدسات اسلامى و محروم ساختن آنها از انجام فرایض و شعائر دینى و همچنین خطرى بزرگ براى سایر مقدسات در مکه و مدینه و اوقاف اسلامى است که هیچ مسلمانى نمى تواند در برابر آن سکوت اختیار کند.
رابطه مسلمانان با قدس در اصل رابطه اى مبتنى بر قرآن، اندیشه اسلامى و سنت نبوى است. قدس و مسجد الاقصى براى مسلمانان جهان از ابتدا دو نقطه بسیار مهم بود و بخشى از تمدن و میراث فرهنگى مسلمانان و همچنین نقطه وحدت میان ملت هاى عربى و اسلامى در شرق و غرب جهان محسوب مى شود.
در اندیشه اسلامى، قدس بخشى از رشد ایمانى و اعتقادى مسلمانان است که در هیچ شرایطى نمى توان از آن عدول کرد. لذا تفریط از این حق حتى اگر با اجماع باشد از نظر اسلام باطل است زیرا قرآن بالاتر از هر اجماعى است.
لذا باید توجه داشت که سیطره بر قدس به عنوان مرکز معنوى و توحیدى و موقعیت نظامى و سیاسى راهبردى اش و گرفتن آن از دست اعراب و مسلمانان به اضمحلال و فروپاشى جهان اسلام مى انجامد و مایه وهن امت و مخدوش شدن کرامت آن است. بدین ترتیب مى توان به راحتى عمق ارتباط تاریخ اسلام با شهر قدس از نظر معنوى، سیاسى و نظامى را دریافت.
در 200 سال گذشته چه بسیار خون مسلمانان که به خاطر آزاد سازى قدس از دست صلیبى ها، مغول ها و اینک صهیونیست ها بر زمین ریخته شد. آن زمان که امپراطورى عثمانى با بیرون ریختن پرتغالى هاى اشغالگر از سواحل اسلامى و دور کردن خطر از بیت المقدس بر دریاى مدیترانه مستولى شد. پس از مدتى ناپلئون، مصر و سپس فلسطین را مورد تاخت و تاز قرار داد و سالها بعد یعنى در سال 1948 میلادى تاریخ تکرار شد تا قدس و فلسطین محور جنگ ملت هاى عربى و اسلامى با حمله صهیونیست ها باشد.
این درگیرى پس از اشغال کامل فلسطین و همچنین اشغال صحراى سیناى مصر و بلندى هاى جولان سوریه در سال 1967 میلادى به اوج خود رسید و موضوع قدس به موضوع اول تمام ملت هاى عربى و اسلامى تبدیل شد.
اما از آن زمان به بعد صهیونیست ها براى محو نام قدس از نقشه جهان دست به انهدام تدریجى آثار تاریخى آن و احداث دیوارى بتونى به نام دیوار حائل زدند تا آغازى براى یهودى سازى این شهر و حذف نقش تاریخى و معنوى آن براى مسلمانان باشد چرا که رژیم اشغالگر قدس و صهیونیسم بین الملل نمى توانند حضور ملتى داراى ریشه هاى عمیق تاریخى، تمدن کهن و میراث فرهنگى غنى با آداب و رسوم اسلامى یعنى ملت فلسطین را در این سرزمین تحمل کنند.