آشنایی با مرکز مواد و منابع یادگیری
آشنایی با مرکز مواد و منابع یادگیری
تاریخچه
کتابخانه ها سالها قبل از برنامههای دیداری-شنیداری بر پایه مفهوم «ذخیره سازی» بنا شدند و به عنوان انبار مواد چاپی برای استفاده دانشآموزان مورد استفاده قرار میگرفتند. به تدریج که تکنولوژی توسعه پیدا کرد، مواد و تجهیزات دیداری-شنیداری مورد توجه قرار گرفت. لوح های شنیداری، اسلایدها و فیلمها احتمالاً اولین موادی بودند که به شدت مورد استفاده قرار گرفتند. معلمان نیز برای بهبود و پربار ساختن شیو ههای ارائه مطالب در کلاس درس از این مواد بهرهگیری میکردند. پس از این دوره تغییر فلسفه آموزشی فرارسید. در این مرحله، دیگر توجه اصلی به طرز ارائه مطالب در کلاس درس معطوف نبود، بلکه انفرادی کردن آموزش و شخصی کردن آموزش مورد توجه قرار گرفت. مربیان به درک دقیقتری از نظریههای یادگیری رسیدند و تشخیص دادند، هر دانشآموز به حالتی بهتر از دیگران به یادگیری میپردازد که ممکن است این یادگیری دیداری-شنیداری یا حسی-حرکتی باشد. طی آخرین سالهای قرن 19 و آغاز قرن 20، هدفهای آموزش و پرورش بر مقوله تسلط بر موضوع درس متمرکز شد و به کتاب درسی ارزش زیادی داده شد؛ اما در همین هنگام، نهضت تجربیات آموزشی آغاز شد و به جای موضوع درس، یادگیرنده مورد تاکید قرار گرفت. با تکیه بر کاربرد انواع منابع اطلاعاتی، توسعه کتابخانههای مدارس مورد توجه واقع شد. در سالهای 1970، آموزش انفرادی به یک گرایش اساسی تبدیل شد و ایجاد محیطهای یادگیری به ویژه محیطهای یادگیری انفرادی و از دور به جای محیطهای آموزش بسیار تاکید شد. اکنون اطلاعات و نیازهای اطلاعاتی به سرعت در حال افزایش هستند. کاربران میخواهند در کوتاهترین زمان ممکن و با استفاده از فناوریهای جدید، به اطلاعات دسترسی داشته باشند و محیط باید خود را با این امکانات وفق دهد. میدانید در عصر اطلاعات، سوادی فراتر از انواع سوادها به نام سواد اطلاعاتی ظهور کرده و در این عصر داشتن سواد اطلاعاتی لازم و ضروری است. در شرایطی که فناوری اطلاعات، آموزش را به یادگیری فعال و شخصی تبدیل کرده است، فرآیندی بودن و مبتنی بر حل مسئله بودن به منزلهی رفع اساسی نیازهای پیش آمده مورد تاکید قرار میدهد، مراکز سنتی مواد و منابع آموزشی نیز که پاسخگوی نیازهای سنتی بودند، به مراکز یادگیری جدید مبدل شدهاند تا با برخورداری از امکانات جدید، این فناوری نوپا بتواند درخور و موثر، همزمان، دانش مورد نیاز را در جهت اهداف شناختی و رفتاری به کاربرد (زنگنه، 1390). با توجه به تأکیدی که در حال حاضر بر توسعه سواد اطلاعاتی میشود و اهمیتی که اطلاعات در زندگی و حرفهای دارد، کسب اطلاعات و اندوختن دانش از جمله مهارتهای پایه برای هر فرد به شمار میرود. در صورتی این مهارتها میتواند کسب شود که افراد در محیطی پرورش یابند که یادگیری تشویق شود و دانش و قدرت تفکر از مهارتهای رقابتی آنان به شمار آید؛ بنابراین میتوان پیشنهاد کرد به جای آموزش مستقیم به ایجاد مرکز منابع یادگیری اقدام کنیم تا اجبار در یادگیری به لذت از یادگیری (در صورت رفع نیاز) تبدیل شود، بدون آن که آموزش و یادگیری به معلم و مدرسه محدود شود (افضلنیا، 1384).
«مرکز یادگیری» جایی است که افراد میتوانند به آن مراجعه کنند. اطلاعات و مهارتهای خود را از راه مراجعه به مواد و منابع متنوع یادگیری بهبود بخشند و از مشاوره و راهنماییهای موجود در این مراکز بهره گیرند. این در واقع نوعی خود گستری و یادگیری خودگردان محسوب میشود که براساس نیازهای آنی فرد در هر لحظه در فرآیند زندگی و کار ممکن است پیش بیاید. خواه این کار از راه امکانات و تسهیلات یادگیری الکترونیکی صورت پذیرد و خواه از راه مراجعه به مراجع و منابع دیگر یادگیری که از راه مشاوره و راهنماییهای موجود در این مرکز میسر شود. این مراکز در واقع ایجادکنندهی شرایط مناسب و مطلوبی در قالب مراکز تدریس، مهارت، علاقه، مرکز جبرانی و نهایتاً مراکز غنیسازی برای اجرای یادگیری انفرادی یا در قالب گروههای کوچک، فعال و یادگیرنده محور است. (زنگنه، 1390). در تعریفی دیگر مرکز یادگیری عبارت از محیط فردی شده ای است که به منظور تشویق یادگیرنده برای کاربرد انواع رسانه های آموزشی، درگیری با فعالیت های متنوع یادگیری و به عهده گرفتن مسئولیت عمده یادگیری توسط خویش طراحی شده است. مرکز یادگیری در واقع مکانی مناسب و مطلوب برای یادگیری فردی شده، فعال و یادگیرنده محور است) زارعی زوارکی، 1384). مراکز یادگیری را تقریباً در هر جایی می توان دایر کرد؛ مانند کلاس درس، محوطه مدرسه، آزمایشگاه، کتابخانه و... .« مراکز یادگیری در زمینه های مختلف اعم از مراکز نظامی، تجارت، صنعت، پزشکی و نظایر آن ها نیز به شکل های مختلف دیده می شوند» (زارعی زوارکی، 1384). مراکز یادگیری را آن طور که در رابطه با یادگیری آزاد و یادگیری عمومی و خودمحور جهت تطابق با نیازهای فردی افراد و برای دست یافتن به اطلاعات مورد نیاز در یک فرایند یادگیری مادام العمر طراحی کرده اند، محل یادگیری فرا شناختی فعال است؛ بنابراین، این قبیل مراکز، «یادگیرنده محورند» نه «آموزش محور». این مراکز دارای اهدافی مانند فراهم ساختن امکانات یادگیری برای مطالعه مستقل و خودجوش یادگیرندگان و ارائه خدمات یادگیری رایگان، آسان و لذت بخش برای کاربران است (افضل نیا، 1384).
مراکز یادگیری را میتوان بر اساس نوع محیط استفادهکننده از آنها مراکزی تحت عنوان محیط یادگیرنده محور، مراکز یادگیری به عنوان یک کتابخانهی گسترش یافته، مراکز یادگیری به عنوان مکانی برای آموزش افراد ناتوان، به عنوان یک نهاد و به عنوان یک مرکز یادگیری بر خط تقسیم نمود. همچنین بر اساس زمان و مکان ارائه خدمات، مراکز یادگیری به 4 دسته وابسته به مکان، وابسته به زمان، وابسته به مکان و زمان و تلفیقی قابل تقسیم نمود.
مراکز یادگیری برای اهداف مختلف مورد استفاده قرار میگیرند. عمدهترین طبقهبندی در این زمینه عبارت است از: مراکز تدریس به عنوان محلی برای آموزش انفرادی یا آموزش در قالب گروههای کوچک به جای آموزش کل کلاس استفاده کرد. مراکز مهارت که قادرند برای یادگیرندگان، فرصتی برای انجام تکلیفهای اضافی مهیا سازند. همچنین درسی را استحکام بخشند که قبلاً از طریق رسانه یا فن های دیگر تدریس آموخته شده است. مراکز علاقه که میتوانند علایق جدیدی را ترغیب یا تحریک کرده و خلاقیت را تشویق نمایند. مراکز جبرانی که از آن ها میتوان برای کمک به یادگیرندگانی استفاده کرد که در یادگیری یک مفهوم یا مهارت خاص به کمک بیشتری نیاز دارند. مراکز غنی سازی که تجارب یادگیری بیشتر و تحریککنندهای را در اختیار یادگیرندگانی قرار میدهند که فعالیتهای کلاس درس یا مرکز دیگری را کامل کردهاند و نیز مراکز یادگیری محلی که دارای ویژگیهایی همچون تهیه کمکهای لازم در امر یادگیری، پیشبرد فرهنگ جدید خودآموزی و یادگیری خودجوش و خودمحور، پیشبرد نگرش نو در امر یادگیری، گسترش امکانات کاریابی و فرصتهای شغلی برای همهی اعضا، ایجاد شرایط مناسب برای یادگیری خودآموز از راه ارائه خدمات و مواد و منابع آموزشی متناسب با نیاز کاربران در یک مجتمع آموزشی هست (زنگنه، 1390).
دلایل و فلسفه شکلگیری مراکز یادگیری
ایجاد و استفاده از مراکز یادگیری، عمدتاً باهدف دسترسی به اطلاعاتی منسجم برای کسب آگاهی و دانش و در نهایت نیل به معرفت و شناخت است. استفاده از اطلاعات، مانند استفاده از یک منبع ملی است و استفادهی ناصحیح از اطلاعات مانند استفاده ناصحیح از منابع ملی. بر این اساس مرکز یادگیری که در مدارس و دانشگاهها دایر میشود، بخشی از ثروت ملی است. عمدهترین علت پیدایش هر نوع مرکز یادگیری، رفع نیازهای استفادهکنندگان آن است، در غیر این صورت به وجود آمدن چنین مرکزی، در اصل قابل توجیه نیست؛ بنابراین رفع نیازهای استفادهکننده، به یک موضوع مهم و اساسی تبدیل میشود. به تدریج که فناوری که توسعه مییابد، برطرف کردن نیازهای استفادهکنندگان به شکلی دقیقتر میسر میشود. امروزه، همگام با توسعه تواناییهای شبکههای محلی و گسترده، برطرف کردن نیازهای اطلاعاتی افراد با تمام تفاوتهایشان، بیش از پیش میسر میشود. لذا باید بر شیوهی صحیح استفاده از اطلاعات تاکید کرد که باعث افزایش این ثروت ملی شود (همان منبع).
برنامه ریزی مراکز یادگیری:
در برنامه ریزی یک مرکز یادگیری عوامل زیادی دخیل هستند. از جمله این عوامل عبارت اند از:
· اهداف مرکز یادگیری
· جامعه استفاده کننده از مرکز یادگیری
· تجهیزات، مواد و رسانه های مرکز یادگیری
· امکانات و محدودیت ها
· نیروی انسانی
ویژگیهای مرکز یادگیری
1- فضای مناسب برای ارائه آموزشهای مختلف (سواد پایه، آموزشهای تکمیلی، آموزشهای پس از سواد، آموزش مهارتهای اساسی زندگی و آموزش حرفهآموزی) است.
2- ارائه آموزشهای مورد نظر برای بهبود زندگی و شغل افراد.
3- پاسخ به نیاز و خواست مخاطبان که منجر به توانمندسازی آنان در زمینههای مختلف میشود.
4- ایجاد زمینههای مشارکت موثر افراد.
5- استفاده از روشهای یاددهی-یادگیری مشارکتی
6- ایجاد فرصتها و امکانات یادگیری به صورت برابر برای تمامی افراد
7- دادن نقش و مسئولیت به افراد تحت آموزش
8- تنوع در سبکها و رویکردهای یادگیری
9- فراهم بودن زمینه مشارکت و همکاری سایر دستگاهها و غیره.
مزایای مراکز یادگیری
عمدهترین مزایای مراکز یادگیری عبارت است از:
1- کمک انفرادی به یادگیرندگان
2- پذیرش مسئولیت یادگیری خود
3- یادگیری بر اساس آهنگ خود
4- به حداقل رساندن امکان شکست
5- به حداکثر رساندن موفقیت
6- مشارکت فعال در تجربه یادگیری
7- فراهم سازی پاسخ و بازخورد فوری برای پاسخ یادگیرنده
8- گذراندن زمان بیشتر روی تکلیف یادگیری
اصول کلی طراحی مراکز یادگیری
اهمیت محیط یادگیری را نمیتوان دست کم گرفت، ذهن انسان در محیطهای ایمن و بهداشتی، خلاق، چالش انگیز و سازگار بیشتر میآموزد. در طراحی مراکز یادگیری نباید فراموش شود که محیط طراحی شده، محیطی برای رشد مغزی و ارتقا یادگیری یادگیرندگان است، هرگونه قصور میتواند آثار زیانبار جبرانناپذیری را پدید آورد. طراحی اصولی و فلسفی فضاهای یادگیری در کیفیت قضا موثر است و یک چارچوب شخصیتی به افراد میدهد؛ زیرا پیشرفت و شناخت از خود، هم ارز و مکمل درک فضاست. یقیناً به دست آوردن یک نسخه نهایی برای طراحی فضاهای یادگیری کار چندان سادهای نیست، بلکه بیشتر ما را بر آن میدارد که از خود بپرسیم چگونه میتوان محیطی بر اساس نیازها و ویژگیهای موثر رشد یادگیری افراد شکل دهیم تا شرایط یادگیری را تسهیل بخشیم. در ادامه به برخی از ملاحظات طراحی، هنگامی میپردازیم که قصد ایجاد یک مرکز یادگیری و یا شکلدهی مجدد آن را داریم.
1- از یک کمیته تدارکاتی به همراه مجموعهای از «سرمایه گذاران» برای پاسخدهی به این سؤال استفاده کنید؛ در ابتدا از سایر مراکز بازدید به عمل آورید و سپس از خود بپرسید «استفاده از چه موادی صحیح بوده است» و در مرکز رعایت شده است و «استفاده از چه موادی اشتباه بوده است».
2- اگر برایتان مقدور است از همان آغاز طراحی یک مرکز یادگیری از یک مهندس طراح، دعوت به عمل آورید. در این صورت به جای برخورداری از حمایت شخصی در زمینه طراحی ترکیبی یا شناور، یک مهندس طراح با شماست او در زمینههای مختلف طراحی مرکز و شیوهی طراحی آن در هر مکانی از شما سؤالاتی را خواهد پرسید و شما میتوانید در زمینه فعالیتهایی صحبت نمایید که در این مرکز مد نظر شماست.
3- برای آینده برنامهریزی کنید اما در طراحی خود از فناوریهایی یاد نکنید که هنوز در دسترس شما وجود ندارد و عملاً قابل استفاده نیستند.
4- به خاطر داشته باشید که فناوریهای قدیمیتر به ندرت جایگزین مناسبی برای فناوریهای جدید هستند. کتاب، رادیو، تصاویر متحرک، تلویزیون و اینترنت همگی به گونهای اطلاعات را به افراد ارائه میکنند و استفاده از آنها در آینده نیز تداوم خواهد داشت.
5- بیاموزید که طراحی طراح و یادداشتهای او را در زمینه نکات اصولی در طراحی مراکز یادگیری را دقیقاً مطالعه نمایید و موقعیتهای طراحی شده و دادهها را موشکافانه بررسی کنید. از طراحی انجامشده به شیوهی روزآمد به عنوان یک طرح شناور استفاده کنید. در انتها باید گفت: تمام توجه به طراحی مراکز و برنامه و فعالیتهای آن از جمله شناسایی تواناییها و حیطههای تخصصی کارکنان، توسعه امکانات و طراحی خدمات و برنامهها باید معطوف به نیازهای کاربران باشد. در غیر این صورت مرکز یادگیری بلااستفاده خواهد بود. زمانی که مراکز یادگیری تنها برای کاربرد در زمینه آموزش رسمی نیز مورد استفاده قرار میگیرند، در نظر گرفتن اهداف آموزشی، نیازهای کاربران و تخصیص بودجه به گونهای صحیح نیز باید مد نظر قرار گیرد.
طراحی محیطهای یادگیری بر اساس الگوی اشور (الگوی اطمینانبخشی)
الگوی اشور توسط هاینیچ، مولندا و راسل و اسمالدینو ارائه شده است. اشور سرواژهی اصطلاحی است که مراحل یا مؤلفه های این الگو را تشکیل میدهند. معادل این واژه «اطمیناندادن» است. دلیل نامگذاری، آن است که طراحان الگوی اشور معتقدند، با استفاده از الگوی مذکور میتوان از اثربخشی آموزش اطلاع حاصل کرد. اشور به آموزش موضوع خاصی محدود نمیشود و به نحوی تدوین و اصلاح شده است که معلمان نیز بتوانند در تدریس از آن استفاده کنند. بر اساس الگوی اشور، معلمان برای طراحی و ایجاد محیط یادگیری مناسب برای دانشآموزان، گامهای زیر را برمیدارند:
گام اول: تحلیل ویژگی های یادگیرندگان
نخستین گام در طراحی آموزشی بر اساس الگوی اشور، شناسایی ویژگی های یادگیرندگان است. در گام نخست، باید یادگیرندگان شناخته شوند و این کار از طریق تحلیل توانایی آنان میسر می شود. دلیل وجود این مرحله آن است که آموزش مؤثر، مستلزم ایجاد هماهنگی بین ویژگی های مخاطب و محتوای آموزشی است. هر چند شناسایی تمامی ویژگی های روان شناختی و آموزشی یادگیرندگان بسیار دشوار است. با این حال می توان عمده ترین ویژگی های عمومی مخاطبان و شایستگی های خاص ورودی آن ها را شناسایی کرد. خصوصیات کلی یا عمومی، مواردی از قبیل جنسیت، سن، پایه ی تحصیلی، ویژگی های فرهنگی، وضعیت اقتصادی – اجتماعی و نظایر آن را شامل می شود. این ویژگی ها به محتوای آموزشی مربوط نمی شوند. آگاهی از خصوصیات کلی یادگیرنده به طراح کمک می کند، درباره ی سطح آموزش و محتوای آموزشی به تصمیم گیری بپردازد. ویژگی های ورودی خاص نیز به مواردی چون دانش و مهارت های پیش نیاز برای یادگیری مطلب جدید، نگرش مخاطبان درباره ی موضوع آموزشی و میزان آشنایی آنان با درس جدید وابسته است. گاهی ممکن است مخاطبان برخی از شایستگی های مورد نظر آموزشی را که قرار است کسب کنند، از قبل داشته باشند. در این صورت، باید آموزش از گام مناسب آغاز شود. سبک های یادگیری نیز از دیگر ویژگی هایی هستند که در این مرحله بررسی و تحلیل می شوند. معلمانی که با دانش آموزان آشنا هستند و از ویژگی های عمومی آنان آگاهی دارند، لازم نیست کوشش چندانی صرف تحلیل یادگیرندگان کنند. در صورتی که معلم از مخاطبان خود شناختی ندارد، می تواند با ترتیب دادن جلسه ی معارفه و هم چنین از سوابق موجود در پرونده ی دانش آموزان، اطلاعات مناسبی را به دست آورد. برای آگاهی از ویژگی های خاص دانش آموزان نیز می توان از آزمون رفتار ورودی، پیش آزمون و سیاهه ی سبک های یادگیری استفاده کرد.
گام دوم: بیان هدف های آموزشی
گام دوم در طراحی آموزشی، بیان هدف ها در قالب عباراتی خاص و مشخص است. هدف های عینی را می توان از سر فصل دوره ی آموزشی و یا راهنمای برنامه ی درسی استخراج کرد. هدف ها باید در قالب آن چه یادگیرنده قادر به انجام آن است (رفتار مخاطب) و به عنوان بازده آموزش بیان شود. شرایطی که دانش آموز به انجام یک عمل می پردازد یا شایستگی خود را نشان می دهد نیز باید ذکر شود. بر اساس الگوی اشور، هدف آموزشی خوب، مؤلفه یا ویژگی های اساسی زیر را داراست:
الف) مخاطب: هدف آموزشی بر یادگیرنده تأکید دارد. به عبارت دیگر، هدف آموزشی ناظر بر فعالیت یادگیرنده است، نه آن چه که معلم باید انجام دهد (برای مثال: از دانش آموز انتظار می رود بتواند...)
ب) رفتار: برای نوشتن هدف آموزشی، باید از فعل هایی استفاده شود که نشان دهنده ی توانایی فرد و به راحتی قابل درک است (برای مثال: توضیح دادن، رسم کردن و طبقه بندی کردن)
ج) شرایط: در هدف آموزشی، شرایطی که عملکرد یادگیرنده را شکل می دهد، بیان می شود (برای مثال: در یک مقاله ی 300 کلمه ای ...)
د) معیار: در هدف آموزشی، ملاک قضاوت درباره ی عملکرد یادگیرنده ذکر شود (برای مثال: ذکر چهار فایده ی مسواک زدن از میان پنج مورد ذکرشده در کتاب).
گام سوم: انتخاب روش ها، رسانه ها و مواد آموزشی
در این قسمت، پس از آن که عمل تحلیل مخاطبان و بیان هدف های آموزشی انجام شد، به نظر می رسد گام شروع آموزش (دانش، مهارت و نگرش فعلی مخاطب) و هم چنین گام پایانی آموزش (هدف های آموزشی) مشخص شده است. در این مرحله، بین این دو نقطه پیوندی برقرار می شود. برای انجام این کار می توان فعالیت های متعددی را انجام داد:
الف) انتخاب مواد آموزشی در دسترس: در صورتی که مواد آموزشی مناسبی وجود دارد، می توان از آن ها برای دست یابی به اهداف آموزشی استفاده کرد.
ب) اصلاح مواد آموزشی موجود: در برخی موارد، مواد آموزشی موجود با انجام پاره ای اصلاحات و تغییرات قابل استفاده می شود.
ج) طراحی مواد آموزشی جدید: ممکن است آموزش موضوع جدید مستلزم طراحی مواد آموزشی باشد.
در این مرحله، علاوه بر رسانه ها و مواد آموزشی، روش های آموزشی نیز انتخاب می شوند. روش های آموزشی متعددی وجود دارند که هر کدام برای موقعیت خاصی کاربرد دارند. برخی از روش های آموزشی عبارت اند از:
• روش اکتشافی
• روش ایفای نقش
• روش نمایش فعالیت
• روش بحث
• روش پرسش و پاسخ
گام چهارم: به کارگیری رسانه ها و مواد آموزشی
پس از آن که مواد آموزشی انتخاب، اصلاح یا طراحی شد، برای بهره گیری از آن ها باید طرحی اندیشیده شود. نخست مواد آموزشی و فعالیت هایی را که در نظر دارید، بازبینی کنید. سپس دانش آموزان را آماده کنید و تجهیزات و امکانات مورد نیاز را فراهم آورید. آن گاه مواد آموزشی را در اختیار مخاطبان قرار دهید. مهم ترین فعالیت های این مرحله عبارت اند از:
الف) بررسی مواد آموزشی: به منظور اطمینان از صحت عملکرد و بالا بودن کیفیت مواد آموزشی، آن ها را قبل از استفاده مورد بررسی قرار دهید. اطمینان حاصل کنید همه ی وسایلی که قصد دارید در تدریس خود به کار گیرید، درست کار می کنند. به ویژه در مورد وسایل برقی و الکترونیکی نباید پنداشت که همه ی آن ها خوب کار می کنند. برای پیشگیری از بروز مشکلات احتمالی، قبل از شروع کلاس درس باید همه ی وسایل مورد نیاز را کنترل کرد.
ب) تمرین نحوه ی تدریس و آموزش: پیش از آن که تدریس را آغاز کنید، با روش هایی چون استفاده از آینه، مشاهده توسط همکاران و یا ضبط ویدئویی، روش تدریس خود را بررسی کنید
ج) آماده سازی محیط آموزشی: محیطی را که قرار است در آن جا آموزش بدهید، اعم از کلاس، آزمایشگاه و یا کارگاه، از نظر نور، دما و خصوصیات دیگر بررسی کنید.
د) آماده سازی مخاطبان: پژوهش ها خاطرنشان می کند، آن چه یادگیرندگان می آموزند، به نحوه ی آماده سازی آنان بستگی دارد. به بیانی ساده، دانش آموزان برای یادگیری درس جدید، باید کاملاً گرم شوند. ارائه ی تصویری کلی از درس جدید و ایجاد انگیزه در آنان با استفاده از یک مسئله، می تواند آنان را برای یادگیری آماده سازد.
ه) ارائه ی مواد آموزشی: بهره گیری از هر رسانه، روش خاص خود را می طلبد. معلمان باتجربه می کوشند برای ارائه ی مواد آموزشی، روش های آموزشی مناسبی بر گزینند.
گام پنجم: مشارکت یادگیرندگان
یادگیری مؤثر هنگامی صورت می گیرد که دانش آموزان برای رسیدن به هدف های آموزشی تمرین های کافی و مناسب انجام دهند. این کار سبب می شود خطاها و اشتباهات دانش آموزان تصحیح شود. دقت داشته باشید که در آغاز تمرین نباید هیچ نوع ارزش یابی یا امتحانی از یادگیرنده به عمل بیاید. مشارکت یادگیرندگان در کلاس درس، برای آنان بازخوردهایی فراهم می آورد که بتوانند صحت پاسخ های خود و میزان یادگیری خود را درک کنند. اگر بتوان دانش آموزان را در ارائه ی مواد آموزشی مشارکت داد، جو یادگیری فعال تر می شود. بر اساس نظریه های جدید آموزشی، یادگیرنده به صورت فعالانه به ساخت دانش می پردازد. این امر مستلزم شرکت آنان در فرایند تدریس است. افزون بر این، چنان چه دانش آموزان در فرایند آموزش درگیر شوند، مطلب آموزشی را بهتر یاد می گیرند. امروزه منفعل بودن دانش آموزان در کلاس درس، یکی از نگرانی های معلمان است. با پرسش سؤالات مناسب، بحث گروهی، کار گروهی و با سایر فعالیت هایی که مستلزم کار و فعالیت دانش آموزان است، می توان آنان را از شنونده ی صرف بودن خارج کرد. به نظر می رسد، امروزه سخنرانی در کل یک جلسه ی درس، نه تنها دانش آموزان را خسته می کند، بلکه به معلم نیز احساس ناخوشایندی می دهد.
گام ششم: ارزش یابی و بازنگری آموزشی
بعد از آن که موضوعات مورد نظر تدریس شد، ارزش یابی اثربخشی تدریس صورت می گیرد. برای آن که بتوان سیمای کاملی از آموزش به دست آورد، ارزش یابی از کل فرایند آموزش ضروری است. از این رو، نه تنها میزان تحقق هدف های آموزشی توسط دانش آموزان ارزش یابی می شود، بلکه میزان کارایی رسانه های آموزشی، تناسب روش های آموزشی و... نیز باید ارزش یابی شود. اقدامات زیر در این مرحله صورت می گیرند:
الف) ارزش یابی عملکرد یادگیرندگان: به منظور آگاهی از میزان دست یابی دانش آموزان به هدف های آموزشی، میزان پیشرفت آنان از بعد شناختی، مهارتی و نگرشی اندازه گیری می شود. بدین منظور می توان، از امتحان کتبی، چک لیست، آزمون عملکردی، مقیاس نگرش، چک لیست رتبه بندی محصول و نظایر آن استفاده کرد.
ب) ارزش یابی رسانه ها و روش ها: همواره کاربرد رسانه در آموزش با صرف هزینه همراه است. روش های متنوع نیز زمانی مفید است که به تحقق هدف های آموزشی منجر شود. ارزش یابی از میزان مطلوبیت رسانه ها و روش ها، امکان شناخت کارایی و اثربخشی آن ها را فراهم می سازد.
ج) ارزش یابی فرایند آموزشی: به هنگام تدریس ممکن است مشکلاتی پدید آید. شناخت این مشکلات امکان رفع آن ها در آموزش های بعدی را فراهم می آورد.
د) بازبینی و اصلاح: پس از شناخت مشکلات موجود و هم چنین کسب ایده های جدید، می توان مواد، رسانه ها، روش ها و به طور کلی آموزش را بازبینی و در صورت لزوم اصلاح کرد (مجله رشد فنّاوری آموزشی، نویسنده: سید عباس رضوی)
.
رابطه تکنولوژی آموزشی با مراکز مواد و منابع آموزشی و مراکز یادگیری:
چنانچه تکنولوژی آموزشی عبارت از دانش چگونگی ایجاد شرایط برای تغییر در رفتارهای فردی و جمعی جوامع آموزشی به کمک فناوری های ممکن و موجود باشد. مراکز مواد و منابع آموزشی که چنین تبلوری را در خود جای می دهند، مظهری از کاربرد چنین امکاناتی در جهت اهداف فناوری کاربردی آموزشی در سطح زندگی روزمره آموزشی هستند. مرکز مواد و منابع آموزشی در واقع انعکاس دستاوردهای دانش تکنولوژی آموزشی برای هدف های این رشته از علوم رفتاری و تربیتی است. ایجاد چنین مراکزی، بدون شک در بالا بردن کیفیت و کمیت، سرعت و وسعت دامنه پوشش می تواند امور آموزشی را به نحو مطلوبی بهبود بخشد؛ اما اگر شرایط پیش آمده کنونی در سطح جهانی، رفته رفته لزوم آموزش مبانی را برای پرورش استعدادهای فردی و گروهی افراد و جامعه به طرف رهیابی به مراحل جدید یادگیری های شخصی و خودمحور سوق می دهد، با الحاق موازین روانشناسی شناختی و فلسفه فراشناختی در نظام های جدید «یادگیری فرایند محور» یا «یادگیری مبتنی بر حل مسئله» تکنولوژی آموزشی شکل جدیدی می یابد
رشد و ظهور چندرسانه ایها، نرم افزارها و سخت افزارهای جدید به عنوان ابزارهای گوناگون ارتباطی، انباشت و انفجار اطلاعات، سهولت دسترسی سریع و به موقع به اطلاعات مورد نیاز شخصی و از همه مهم تر کاربرد شبکه های اینترنت از طریق فناوری دیجیتالیزه و جدید موجب شده است که الگوهای سنتی آموزشی و یادگیری های ابتدایی در سطوح مختلف آموزشی، به صورت فرصت های یادگیری هم سطح در آمده و در قالب تجارب مجازی دست خوش تغییرات اساسی شود
بنابراین در چنین شرایطی که فناوری اطلاعات، آموزش سنتی را به یادگیری فعال و شخصی تبدیل کرده و فرایندی بودن و مبتنی بر حل مسئله بودن به منزله رفع اساسی نیازهای پیش آمده، تأکید می کند. مراکز سنتی مواد و مراکز آموزشی نیز که پاسخگوی نیازهای تکنولوژی آموزشی سنتی بودند به مراکز یادگیری جدید مبدل می شوند، تا با برخورداری از امکانات جدید، این فناوری نو پا بتواند به طور درخور و مؤثر و همزمان دانش مورد نیاز را در جهت اهداف شناختی ـ رفتاری به کاربرد (زنگنه، 1390).
چگونه میتوان کارآمدی مراکز یادگیری را تشخیص داد؟
چندین راه متعدد برای شناسایی کارآمدی یک مرکز یادگیری وجود دارد: اول آنکه، کارآمدی یک مرکز یادگیری میتواند به آسانی توسط یک معلم مورد کنترل قرار گیرد. جایگاه مکانی یک مرکز یادگیری میتواند کلاس درس باشد. مواد آموزشی باید به گونهای در آن قرار گیرد که دستیابی به مواد برای معلمان آسان باشد. همچنین معلمان به راحتی بتوانند قضاوت کنند که چه ماده آموزشی برای تدیس آن ها در یک جلسه مناسبتر است. ثانیاً: مواد آموزشی و منابع اطلاعاتی باید به گونهای منظم قرار گرفته باشند که یادگیرندگان بتوانند به راحتی «بخوانند» چه موادی در مرکز وجود دارد و چه مواد و منابع دیگری میتواند جایگزین مواد موجود شود. بزرگترین مشخصهی کارآمدی منابع اطلاعاتی موجود در یک مرکز یادگیری آن است که یادگیرندگان و کاربران اطمینان خاطر دارند که یاد دهند و یا افرادی هم چون کتابداران و سایر متخصصان موجود در یک مرکز یادگیری به آنان برای انتخاب و یا سفارش دادن منابع اطلاعاتی کمک میکنند. این افراد به لحاظ اطلاعاتی در انتقال اطلاعات خود در زمینه منابع موجود با صبر و حوصله و انعطافپذیری زیادی پاسخگوی سؤالات و نیازهای کاربران میباشند. یک مرکز یادگیری باید خود راهبری را در کاربران رشد دهد. ثالثاً: یک مرکز یادگیری کارآمد، مرکز یادگیری است که ما نتوانیم مرکز یادگیری دیگر را به عنوان جانشین مناسبی برای آن برگزینیم (زنگنه، 1390).
محدودیتهای مراکز یادگیری
مراکز یادگیری دارای برخی نقاط ضعف نیز هستند؛ از جمله آنها میتوان به پرهزینه بودن و اختصاص زمان زیاد برای طراحی و ایجاد مرکز و جمعآوری و مرتب کردن تجهیزات، مواد و رسانههای مرکز اشاره کرد. کارآمد بودن و موثر بودن یک مرکز یادگیری، به مواد و منابع اطلاعاتی موجود در آن وابستگی تام دارد؛ بنابراین مدیران و گردانندگان یک مرکز یادگیری باید معیارهایی را برای انتخاب مواد آموزشی مناسب در یک مرکز مورد توجه قرار دهند که در زیر به برخی از این مؤلفه ها اشاره میشود (زارعی زوارکی، 1384).
معیارهای انتخاب مواد آموزشی مناسب
در انتخاب وسایل آموزشی در مراکز یادگیری، رعایت نکات زیر ضرورت دارد:
1- محتوای مواد باید با اهداف تدریس و یادگیری مطابقت داشته باشد.
2- مواد آموزشی باید از نظر سطح دشواری با فراگیران مناسب باشد.
3- در ارتباط با ارائه واقعیت، مواد آموزشی باید از صحت برخوردار باشد.
4- مواد آموزشی باید پایگاههای مبتنی بر نیاز فراگیران را به طور مشخصی منعکس کنند.
5- مواد آموزشی باید برای بهرهبرداری، راحت و مقرون به صرفه باشند.
مواد آموزشی باید با شیوههای یادگیری فردی یادگیرندگان مطابقت داشته باشد. مثلاً افرادی که از طریق خواندن، بهتر میفهمند، باید از مواد خواندنی بهرهمند شوند.
محیطی که مواد آموزشی در آن مورد استفاده قرار میگیرند، باید با نوع رسانه مورد استفاده تناسب داشته باشد. برای مثال، رسانههای برقی تنها در جایی که منبع نیروی الکتریسیته در دسترس باشد قابل استفاده است. پس از در نظر گرفتن مؤلفه ها و معیارهایی برای انتخاب مواد، میتوان به سفارش و خرید مواد آموزشی اقدام نمود.
نکات مورد توجه در سفارش و خرید مواد آموزشی
1- توجه به نیازهای اطلاعاتی
2- توجه به نیازهای مراجعان
3- توجه به منابع مالی تخصیص یافته به خرید مواد آموزشی
نتیجه گیری:
در عصر الکترونیک که یافته های جدید علمی مرزهای جغرافیایی و آهنین گذشته را درهم می ریزند و در مدت کوتاهی در دورترین نقاط جهان منتشر می شوند، مسلم است که همه ابعاد زندگی انسان دگرگون می شود. انسان امروز باید در هر لحظه خود را برای رویارویی با تغییرات جدید آماده سازد. دانش آموزان، دانشجویان، کارکنان شرکت ها و ادارات، معلمان، کارگران و همه افراد یک جامعه «باید یاد بگیرند که چگونه افکار کهنه را دور بریزند و چگونه و در چه وقت افکار جدید را جایگزین آن کنند. خلاصه کلام آنکه آنان یاد بگیرند که چگونه یاد بگیرند« (تافلر، به نقل از شعاری نژاد، 1383) و به یادگیرندگانی مادام العمر تبدیل شوند. دیگر آموزش های سنتی و قالبی پاسخگوی نیاز یادگیری یادگیرندگان نیست. چرا که اگر قرار باشد هر فردی در جامعه برای رفع نیازهای یادگیری خود در کلاس های سنتی و حضوری حاضر شود، نه تنها نظام آموزشی جامعه با مشکل کمبود بودجه، نیروی انسانی و فضای آموزشی به طور جدی مواجه می شود، بلکه ادارات، شرکت ها، کارخانه ها و... نیز دچار مشکل می شوند و حتی زندگی شخصی کارکنان و افراد جامعه نیز مختل می شود. در چنین شرایطی بهترین راه حل آن است که نظام آموزشی از وظایف آموزشی صرف خود فراتر رود و مسئولیت یادگیری هر شخص را بر عهده خود او بگذارد و این توانایی را در آن ها ایجاد کند که مستقلاً بیندیشند و بدون دخالت مستقیم معلم بیاموزند. این همان آرمان آموزش ـ پرورش است (شعاری نژاد،1383) که در جامعه امروز بیش از هر زمان دیگری نیاز به آن احساس می شود. یکی از مهم ترین و موثرترین راه حل ها برای دست یابی به این هدف، ایجاد مراکز یادگیری است. در سایه ایجاد چنین مراکزی است که یادگیری جایگزین آموزش می شود. فردیت افراد مورد توجه قرار می گیرد. هر شخص با توجه به نیاز خود به یادگیری پرداخته و با آهنگ خود حرکت می کند؛ و نتیجه آنکه احتمال شکست به حداقل رسیده و احتمال موفقیت به حد اکثر خود می رسد.
منابع
افضل نیا، محمدرضا (1384). طراحی و آشنایی با مراکز مواد و منابع یادگیری. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها (سمت).
زراعی زوارکی، اسماعیل (1384). طراحی مراکز یادگیری- بر اساس الگوی.ASSUR. تهران: انتشارات علوم و فنون
زنگنه، حسین (1390). مبانی نظری و عملی تکنولوژی آموزشی. تهران: آوای نور.
شعاری نژاد، علی اکبر. (1383). فلسفه آموزش و پرورش. تهران: امیرکبیر.
مجله رشد تکنولوژی آموزشی، نویسنده: سید عباس رضوی